دارن هاردی، کارآفرینی خود را در 18 سالگی آغاز کرد. هاردی به خوبی از فراز و نشیب های کارآفرینی آگاه است. او کار خود را با فروش فیلترهای دستگاه تصفیه آب شروع کرد، بعدها به یک مشاور املاک موفق تبدیل شد و امروز یک سخنران، نویسنده و ناشر بسیار معروف است. موفقیت برای او آسان نبود. او درسهای زیادی را مانند بسیاری از ما آموخت، و با این دانش، کارآفرینی که اکنون در راس یک امپراتوری چند میلیون دلاری قرار دارد، ساخته شد.
بسیاری از ما این آمار را شنیده ایم که 66 درصد از کسب و کارهای کوچک شکست می خورند، اما آیا می دانید چرا؟
به گفته هاردی، کسبوکارها به دلایل داخلی شکست میخورند، نه دلایل خارجی. او گفت: «ترس مانع بزرگ موفقیت ما است. کارآفرینانی که این سفر وحشتناک را آغاز می کنند هیچ ایده ای از مشکلات عاطفی پیش رو ندارند. بعضی روزها احساس میکنید که غول کسب و کار هستید و روزهای دیگر میپرسید که چرا شروع کردهاید.
با این حال، فراز و نشیب های کارآفرینی، مهارت هایی را به ما آموزش می دهد که برای به دست آوردن رویاهایمان از نظر احساسی، ضد گلوله شویم. هاردی گفت: «من معتقدم که اکثر ما در حال زندگی کردن بخشی از تواناییهایمان هستیم، زیرا گفتوگوی درونی منفی ما مانع از پیش روی بیشتر ما میشود.» اگر از چیزی می ترسید، این دقیقاً یک نشانه است که باید آن را امتحان کنید. هاردی می گوید: «شما باید خود را در همان فعالیت ترسناک غرق کنید.» ذهن شما چیزهایی را تفسیر می کند که ممکن است باعث ترس شود. اما ترس در واقع وجود ندارد. همه اینها در ذهن شماست.
سه ترس بزرگ خود را در مورد راه اندازی کسب و کار یا پیشرفت در یک جنبه مهم از تجارت خود بنویسید. کاری را که از آن می ترسید را بارها و بارها انجام دهید، تا زمانی که مغز خود را آموزش دهید که دیگر چیزی برای ترسیدن نباشد.
وقتی هاردی در 20 سالگی کار املاک را شروع کرد، کاملا مبتدی بود. بنابراین، در اولین سمینار املاک، او شجاعانه از استاد خواست تا با او ناهار بخورد و بهترین راهنمایی استاد را برای موفقیت خواست. استاد به او گفت برو شکست بخور و این کار را دائما انجام بده. هاردی گیج شده بود.
بنابراین، مرد دستمالش را برداشت و خودکاری را از جیبش بیرون آورد. او روی دستمال نوشت: «زندگی، رشد و موفقیت مانند یک آونگ کار میکنند. در یک طرف شما شکست، طرد شدن، درد و غم دارید. اما از طرف دیگر، شما موفقیت، پیروزی و شادی دارید.»
حدس بزنید ما روی کدام طرف کنترل داریم؟ راست: طرفی که با درد و شکست و طرد می آید. در آن منطقه، ما سرنوشت خود را کنترل می کنیم.
استاد ادامه داد: «به مرور زمان، بیشتر مردم متوجه می شوند که چگونه در یک منطقه راحتی باریک (منظور شرایط سخت است) کار کنند. آنها فقط به آونگ اجازه می دهند تا کمی به سمت درد و طرد و شکست حرکت کند. بنابراین، آنها فقط همان میزان اندک از شادی و موفقیت را در طرف مقابل تجربه می کنند.»
اما درس اینجاست: آونگ خنثی است. با همان نیرویی که با آن به زندگی حمله می کنید، آزادانه از هر دو طرف می چرخد. هنگامی که فردی آونگ را تاب می دهد، متوجه خواهد شد که تجربه یک طرف - موفقیت و شادی - بدون طرف دیگر، درد و طرد شدن غیرممکن است.
بنابراین، هنگامی که در راه کارآفرینی قدم گذاشتید، باید بدانید که بدون شکست نمیتوانید به موفقیت نهایی دست پیدا کنید، همانطور که نمیتوانید عشق را بدون درد داشته باشید. شما فقط زمانی پاداش دریافت می کنید که بخواهید ریسک کنید.
همه اینها ممکن است برای شما مانند یک پروانه در حال پرواز باشد: چیزی که دنبال می کنید از شما فرار می کند و به همین دلیل است که نمی توانید موفقیت را "کسب" کنید. موفقیت باید تو را پیدا کند و این تنها زمانی اتفاق میافتد که آونگ را تا جایی که میتوانید به سمت شکست و طرد شدن هل دهید.
شکست را به یک هدف روزانه تبدیل کنید. آن را سرگرم کننده ببینید. به دنبال راه هایی باشید که می توانید شکست بخورید و شکست بخورید تا بتوانید بعداً به موفقیت برسید. اثر آونگ می گوید: "به یاد داشته باشید، شما نمی توانید یک طرف را بدون نسبت مساوی از طرف دیگر تجربه کنید."
هاردی می گوید که امروزه بزرگترین چالش، کنترل توجه ماست. او گفت: "ما در عصر حواس پرتی زندگی می کنیم. چیزهای زیادی وجود دارد که توجه ما را جلب می کند. ما همیشه در حالت واکنش دادن هستیم، چه به افراد و یا صفحات اجتماعی خود. اما ما باید یاد بگیریم که به طرز دیوانهواری متمرکز باشیم.
برخی می گویند که مشکل از انبوه اطلاعات است. این وفور بیش از حد اطلاعات نیست، بلکه مصرف بیش از حد آن است که بهره وری را از بین می برد.
همانطور که هاردی اشاره میکند، مغز ما میتواند روی چیزهای زیادی در یک زمان تمرکز کند. هاردی می گوید که داشتن هر چیزی فراتر از سه هدف اصلی، مغز شما را تخلیه می کند.
مطمئناً مردم در مورد قانون جذب صحبت می کنند، اما هاردی می گوید که آنها باید واقعاً روی قانون توجه تمرکز کنند. او گفت: "آنچه می خواهید یا نیاز دارید همیشه وجود داشته است، اما اکنون که به آن توجه می کنید، به مغز خود انرژی لازم برای تمرکز روی آن را می دهید. ایدهها آزادانه به سوی شما سرازیر خواهند شد.»
اگر میخواهید وارد حوزه کارآفرینی شوید، باید توجه لیزری به آنچه واقعاً میخواهید - آن سه هدف اصلی - داشته باشید و شروع به نادیده گرفتن همه چیز کنید.
اگر فردا از خواب بیدار شوید و آگهی فوت خود را به صورت آنلاین بخوانید، چه می شود؟ چگونه می تواند زندگی شما را تغییر دهد؟ آیا از همه دستاوردهای خود خوشحال می شوید یا از برداشتن آن یک قدمی که می توانست همه چیز را در زندگی شما تغییر دهد پشیمان می شوید؟
همین اتفاق برای آلفرد نوبل افتاد. برادرش فوت کرده بود و نشریه ای که به اشتباه اسم او را نوشته بود. از آن روز به بعد، او عهد کرد که زندگی هدفمندی داشته باشد. و امروز، جایزه نوبل که به افتخار او نامگذاری شده است، یکی از بالاترین دستاوردهای موجود است. نوبل این تغییر را در زندگی خود ایجاد کرد زیرا می خواست در مراسم ترحیمش چیزی متفاوت داشته باشد.